کد خبر: ۱۰۴۹
۲۰:۳۴
۳۰ آبان ۱۴۰۴

ششمین پاییز خشک متوالی از هشدار اقلیمی تا ضرورت تغییر راهبرد حکمرانی آب

یادداشت محمد مهرگانفر 
هشدار اخیر مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی درباره تداوم خشکسالی و گذر از ششمین پاییز خشک متوالی در ایران آیا می‌تواند گویای یک روند اتفاقی باشد؟ شواهد نشان می‌دهد خیر. براساس گزارش رسمی این مرکز در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از آغاز سال زراعی جاری تاکنون میانگین بارش کشور حدود ۴۰ درصد کمتر از میانگین بلندمدت ثبت شده و در ۱۵ استان اصلاً بارشی گزارش نشده است. این در حالی است که پارسال فقط شش استان هیچ بارندگی را نداشته اند. 
هم‌زمان میانگین دمای کشور حدود یک درجه سانتی‌گراد بالاتر از حد معمول بلندمدت اعلام شده است عاملی که بی‌هیچ تردیدی تبخیر را بالا می‌برد و راندمان همین بارش اندک را نیز کاهش می‌دهد. چنین روندی نشان می‌دهد خشکسالی پیشِ رو صرفاً پدیده‌ای زودگذر نیست و به بخشی ثابت از چرخه اقلیمی کشور بدل می‌شود. در تحلیل این تغییرات کارشناسان سازمان هواشناسی به جابه‌جایی محور پرفشار ‌حاره‌ای و تضعیف سامانه‌های باران‌زا در عرض‌های میانی ایران اشاره می‌کنند رویدادی که همراه با افزایش بی‌هنجاری دمای سطحی در منطقه خاورمیانه اتفاق افتاده و به کاهش فراوانی بارش‌های مؤثر و طولانی‌ترشدن دوره‌های خشک منجر شده است. 
این ماجرا شاید تا حدی بخشی از نوسان‌های طبیعی آب‌وهوا در بازه‌های چندساله باشد، اما تداوم ده‌ساله‌اش همه‌چیز را عوض کرده و چرخه‌های آبی کشور را بر هم زده است. بنابر داده‌های وزارت نیرو حجم ورودی آب به مخازن سدهای کشور در ۴۰ روز نخست سال آبی اخیر به حدود ۱.۳۵ میلیارد مترمکعب رسیده که در قیاس با دوره مشابه سال پیش ۳۸ درصد کاهش دارد. اگر پای آمار پنج‌ساله به میان بیاید، ورودی متوسط به سدها ۲۶ درصد کمتر از میانگین بلندمدت گزارش شده است و در حوضه‌های پرچالشی مانند فلات مرکزی، این اختلاف گاه به بیش از ۵۰ درصد هم می‌رسد. همچنین ترکیب افت بارش مؤثر و بالا بودن تبخیر، سطح آب زیرزمینی کشور را هر سال حدود ۴۰ سانتی‌متر پایین‌تر می‌برد. بدیهی است که حتی اگر بارش‌های امسال در ماه‌های آینده به حد نرمال برسد بازهم شرایط منابع آب به این زودی‌ها متعادل نخواهد شد.
در استان گلستان میانگین بارش از آغاز سال زراعی تاکنون بین ۳۵ تا ۴۵ درصد کمتر از حالت عادی است و در شش ایستگاه هواشناسی این استان، بارندگی ثبت نشده است. سطح آب در دشت‌های گرگان، گنبد و آق‌قلا بین ۴۰ تا ۶۰ سانتی‌متر کاهش یافته و ذخایر سدهای گلستان و بوستان در سنجش با میانگین پنج‌ساله، ۳۰ درصد کمتر گزارش می‌شود. از سوی دیگر افزایش دمای تابستان و پاییز اخیر باعث شده نیاز آبی محصولات بالا برود و خاک هم زودتر رطوبت خود را از دست بدهد و در نتیجه خطر فرونشست زمین و افت کیفیت خاک‌های زراعی، در افق نزدیک جدی‌تر از قبل به چشم می‌خورد.
با این اوصاف آیا می‌توان مدیریت خشکسالی را به چند اقدام پراکنده و جزیره‌ای محدود کرد؟ روشن است که نه. در وهله نخست باید سیاست‌های کشاورزی مطابق با توان واقعی منابع آب تعیین شوند. مثلاً در استان‌هایی نظیر گلستان بیش از ۸۵ درصد آب در بخش کشاورزی مصرف می‌شود، در حالی که بهره‌وری کمتر از ۴۰ درصد است. تغییر الگوی کشت، توسعه سامانه‌های آبیاری تحت فشار و اعمال مشوق‌های اقتصادی برای کاهش مصرف گامی مؤثر در سبکترکردن فشار موجود به‌شمار می‌آید. گام دوم تبدیل سیاست استفاده مجدد از پساب به یک الزام جدی است همان مسیری که تجربه کشورهایی با اقلیم خشک، کارآمدی‌اش را ثابت کرده است. سوم باید نظام پایش و هشدار زودهنگام خشکسالی را با سامانه‌های تصمیم‌گیری در حوزه کشاورزی، صنعت و انرژی یکپارچه کرد تا تخصیص منابع بر پایه داده‌های لحظه‌ای و تحلیل‌های مکانی صورت بگیرد.
در نهایت شاید اصلی‌ترین ضعفی که اکنون ما را در برابر خشکسالی آسیب‌پذیر کرده کمبود آب نباشد بلکه نبود هماهنگی نهادی و نداشتن یک استراتژی منسجم برای حکمرانی پایدار منابع است. الگویی که همواره تقاضا را افزایش می‌دهد، در عصر خشکسالی ساختاری دیگر جوابگو نخواهد بود. ثبت «ششمین پاییز خشک متوالی» باید همچون زنگ خطری باشد برای بازنگری در سیاست‌های ملی آب، بازتعریف اولویت‌های توسعه و تدوین برنامه‌ای جامع جهت سازگاری با اقلیم خشک، پیش از آن‌که کم‌آبی به ویژگی همیشگی سرزمین ایران بدل شود.

طراحی و تولید: ایران سامانه