حقآبه فراموششده؛ سهم گلستان از سد گلورد در آستانه بهرهبرداری
یادداشت، محمد مهرگانفر - سد گلورد در استان مازندران به لحظهی سرنوشتساز خود (یعنی تکمیل آبگیری و آغاز بهرهبرداری) نزدیک میشود. بسیاری از مسئولان محلی، همین لحظه را «نقطه عطفِ حل بحران آب در شرق مازندران» میدانند.
امّا درست همینجاست که پرسشی قدیمی دوباره جان میگیرد: آیا گلستان هم از این منابع آبی برخوردار خواهد شد یا باید دست خالی بماند؟ و اگر تکلیفش روشن نباشد، مردم و محیط زیست آن چه سرنوشتی پیدا میکنند؟
سد گلورد بر روی رودخانه نکاء که از کوههای بلند شاهوار و کهکشان واقع در جنوب گرگان سرچشمه میگیرد احداث شده و شاخههای اولیه آن بهنامهای چهارباغ و شاه کره بهم پیوسته و پس از اتصال دو رودخانه رادکان و گلدین دره در جنوب شرق روستای رادکان واقع در ۲۰ کیلومتری جنوب شهر کردکوی رودخانة نکاء را بوجود میآورد.
بر اساس مطالعات اولیه و از آنجایی که قسمتی از حوزه آبریز سد گلورد در گلستان واقع شده، بنا بود سهمی مشخص از آبِ این سد به استان گلستان اختصاص یابدکه برای مصارف آشامیدنی و جبران کمبود آب درغرب استان و هم برای احیای خلیج گرگان و حق آبه خلیج گرگان نیز از همین محل تامین شود.
خلیج گرگان سالهاست که بهخاطر پایین رفتن سطح آب و تهدیدهای محیطزیستی و احداث این سد، نفس به سختی میکشد؛ هر قطره آبی که به خلیج گرگان برسد، درست مثل نسیمی در روزی داغ میتواند جان تازهای به آن بدهد.
هرچند سد گلورد از لحاظ جغرافیایی در مازندران قرار گرفته، اما فقط شصت کیلومتر تا مرز گلستان فاصله دارد و روی یک حوزهی مشترکِ آب یا بهقولی منطقهی آبی مشترک ساخته شده است.
اگر واقعاً از «مدیریت عادلانهی منابع آب» سخن میگوییم، نمیتوانیم منافع بیناستانی را نادیده بگیریم و صرفاً چشم به مرزهای مازندران بدوزیم. بااینهمه، آنچه امروز شاهدیم بیشتر به سود درون استانی گرایش دارد، گویی قرار نیست خارج از مازندران کسی از این سد بهرهای ببرد.
این وسط، انتظار طبیعی آن است که وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیطزیست بهعنوان متولیان ملی آب و محیط زیست سراغ اصل ماجرا بروند و بر پایهی همان اسناد اولیه و تعهداتی که دادهاند، تصمیم بگیرند، نه بر اساس فشارهای گذرا یا منفعتهای کوتاهمدت.
زمان هنوز از دست نرفته است، چون سد گلورد بهطور کامل وارد فاز بهرهبرداری نشده، گلستان فرصت دارد پیش از تثبیت الگوهای یکجانبهی تخصیص و مصرف، حقآبهاش را طلب کند و اجازه ندهد پنجرهی امید بسته شود. این مطالبه نیازمند فعال شدن ظرفیتهای قانونی و کارشناسی استان و یک تعامل صریح با وزارت نیروست تعاملی که باید شفاف و پیوسته باشد و در شورای عالی آب پیگیری شود.
اگر این کار جدی گرفته نشود، نهتنها آب حیاتبخش از گلستان دریغ میگردد، بلکه با بحرانهای سختتری هم روبهرو خواهیم بود؛ از افت مداوم آبهای زیرزمینی گرفته تا خطر تشدید «مرگ تدریجی خلیج گرگان.» حالا زمان آن رسیده که در برنامهریزی برای آیندهی منابع آب در شمال کشور، به جای نگاه محدودِ منطقهای، سهم گلستان را یک ضرورت ملی بدانیم.
این آب، سرمایهای ارزشمند است هم برای مردمی که تشنهی آناند و هم برای طبیعتی که سالهاست در آرزوی زلالیاش چشمانتظار مانده است.
ارسال نظرات