کد خبر: ۸۷۲
۱۱:۵۷
۰۸ شهريور ۱۴۰۴

چرا بخش اعظمی از ایرانیان هنوز به منابع طبیعی بی‌توجه‌اند؟

یادداشت ، پدرام نینوا، دکتری منابع طبیعی ـ ایران امروز با یکی از پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین بحران‌های محیط‌زیستی تاریخ خود روبه‌روست؛ بحرانی که ابعاد آن تنها به حوزه‌های طبیعی محدود نمی‌شود، بلکه پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی را نیز دربر گرفته است. پس‌روی و خشکیدن تالاب‌ها و دریاچه‌های حیاتی، فرونشست بی‌سابقه زمین بر اثر برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی، نابودی جنگل‌ها و مراتع به دلیل تغییر کاربری‌های غیرقانونی و چرای مفرط دام، افزایش آلودگی هوا در کلان‌شهرها، هدررفت و آلودگی خاک ناشی از فشارهای کشاورزی و ناترازی در تأمین آب، انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری، همراه با گسترش آفات و بیماری‌های گیاهی، هر یک زنگ خطریجدی برای بقا و امنیت زیستی این سرزمین به شمار می‌روند.

در کنار این مخاطرات بالفعل، تهدیدهای بالقوه‌ای نیز وجود دارند که می‌توانند به فجایع گسترده‌تری منجر شوند: تغییر اقلیم و خشک‌سالی، زلزله،وقوع سیلاب‌های ویرانگر و آتش‌سوزی‌های وسیع در اکوسیستم‌های طبیعی، از جمله عواملی هستند که بر شکنندگی شرایط افزوده و میزان آسیب‌پذیری جامعه را چند برابر می‌سازند.

با وجود چنین نشانه‌های آشکار و هشداردهنده، پرسش بنیادین همچنان مطرح است: چرا بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به منابع طبیعی و سرنوشت زیست‌بوم خود بی‌تفاوت یا کم‌توجه باقی مانده‌اند؟ 
پاسخ این پرسش را نمی‌توان در یک عامل منفرد جست‌وجو کرد؛ بلکه باید آن را حاصل مجموعه‌ای پیچیده و درهم‌تنیده از عوامل تاریخی، حکمرانی،اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و روان‌شناختی دانست.

این عوامل در طول زمان نوعی غفلت ساختاری و مزمن نسبت به محیط‌زیست را در ایران شکل داده‌اند؛ غفلتی که نه‌تنها مانع شکل‌گیری حساسیت عمومی شده، بلکه ظرفیت جامعه برای مقابله و سازگاری با بحران‌ها و تنش‌های محیط زیستی را نیز به‌شدت کاهش داده است.
 
‎۱. عوامل تاریخی و میراث تصمیم‌گیری
پایه و زیرساخت بخشی از بحران‌های محیط‌زیستی امروز ایران در تصمیمات تاریخی و مسیرهای توسعه‌ی گذشته نهفته است. سیاست‌های پیشین، مانند تلاش برای خودکفایی بدون توجه به پتانسیل‌های طبیعی و ایجاد اشتغال‌هایی با تمرکز بر الگوهای اقتصادی ناهمگون با آمایش سرزمین توسط نهادهای غیرمتخصص، سبب کاهش ظرفیت نهادی و اجتماعی برای مدیریت پایدار منابع طبیعی شد. این فرآیند، در کنار تضعیف نقش مشارکت مردمی در ادوار گذشته و تمرکز قدرت در دیوان‌سالاری دولتی، زمینه را برای شکل‌گیری فرهنگ ضعیف محیط‌زیستی کنونی فراهم کرده است. بسیاری از مشکلات امروز، نه ناشی از کمبود دانش یا فناوری، بلکه نتیجه انتخاب‌های گذشته‌اند که ساختارهای نهادی و اجتماعی فعلی را محدود و انعطاف‌ناپذیر کرده‌اند. بنابراین، بدون درک ریشه‌های تاریخی، تلاش‌ها برای حفاظت از منابع طبیعی غالباً با مقاومت نهادی و ناکارآمدی مواجه می‌شوند.
 
‎2. ناکارآمدی نهادی و ضعف حکمرانی
‎ضعف در ساختارهای نهادی و حکمرانی یکی از مهم‌ترین موانع حفاظت از منابع طبیعی در ایران است. اگرچه قوانین محیط‌زیستی وجود دارند، اجرای آنها اغلب دارای ضعف است و نظارت‌ها با فشار سیاسی یا کمبود منابع مواجه می‌شوند. پروژه‌های توسعه‌ای بزرگ بدون ارزیابی کامل اثرات محیط زیستی اجرا می‌شوند و تضاد منافع میان نهادهای ذی‌نفع و بهره‌برداران خصوصی، اجرای قانون را دشوار می‌سازد. این ناکارآمدی نهادی با ضعف سیاست‌گذاری کلان نیز همزمان است؛ تصمیمات کلان معمولاً بر اهداف کوتاه‌مدت اقتصادی تمرکز دارند و پیامدهای بلندمدت محیط‌زیستی و شاخص‌های پایداری را نادیده می‌گیرند. فقدان سازوکارهای حسابداری سرمایه طبیعی و معیارهای ارزیابی ریسک سبب شده منابع حیاتی به‌عنوان دارایی‌های محدود و آسیب‌پذیر دیده نشوند و حتی برنامه‌های توسعه‌ای با اهداف اقتصادی مشروع، به تشدید بحران‌های محیط‌زیستی منجر شوند. نتیجه آن، مقاومت ساختاری، فساد و محدودیت اثرگذاری اقدامات قانونی و فنی است.
 
‎۳. فشارهای اقتصادی و معیشتی
فشارهای اقتصادی، تورم و بیکاری شدید، توجه جامعه را از حفاظت منابع طبیعی منحرف کرده است. در چنین شرایطی، بهره‌برداری کوتاه‌مدت از منابع طبیعی برای تأمین معیشت یا کسب درآمد، اولویت پیدا می‌کند. نمونه‌های رایج شامل برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و تغییر کاربریاراضی مرتعی و جنگلی برای کسب درآمد کوتاه‌مدت است. این رفتارها نه تنها بازده اکوسیستمی را کاهش می‌دهند، بلکه چرخه فقر–محیط‌ زیست را تشدید کرده و مشکلات اقتصادی و محیط‌ زیستی را در هم می‌آمیزند. این فشارها در ایران با ساختار اقتصاد نفتی تشدید می‌شوند؛ چراکه بخش اعظم درآمد دولت از صادرات نفت تأمین می‌شود. وابستگی به این درآمد نسبتاً سریع و در دسترس، باعث شده است تقویت اقتصاد متنوع و سرمایه‌گذاری پایدار از طبیعت کمتر مورد توجه قرار گیرد، زیرا زمانی که درآمد از طریق مدیریت صحیح منابع طبیعی به دست آید، به‌طور خودکار حفظ و پایداری این منابع برای تداوم درآمد اهمیت می‌یابد و فرهنگ عمومی مراقبت از آنها نیز تقویت می‌شود.
 
 
‎۴. ضعف آموزش و فرهنگ محیط زیستی
کمبود آموزش مؤثر محیط‌زیستی و فرهنگ‌سازی ناکافی باعث شده جامعه اهمیت واقعی منابع طبیعی را درک نکند و رفتارهای محافظه‌کارانه شکل نگیرد. نسل‌های مختلف کمتر با ارزش واقعی خاک، آب، جنگل و تنوع زیستی آشنا شده‌اند و بسیاری از تخریب‌ها به‌عنوان رفتارهای عادی و طبیعی تلقی می‌شوند. این خلأ آموزشی و فرهنگی سبب می‌شود پیامدهای بلندمدت تخریب محیط‌زیست برای جامعه دور و انتزاعی جلوه کنند و انگیزه مشارکت فعال در حفاظت از منابع کاهش یابد. علاوه بر نظام رسمی آموزش، نقش خانواده و به‌ویژه مادران به عنوان نخستین آموزگاران ارزش‌ها و رفتارهای اخلاقی و محیط‌زیستی نیز در بسیاری از مناطق کم‌رنگ شده است. وقتی آموزش‌های محیط‌ زیستی در خانواده ضعیف است، ارزش حفاظت از منابع طبیعی به‌عنوان یک رفتار عادی اجتماعی منتقل نمی‌شود و تنها به مدرسه و نهادهای آموزشی محدود می‌ماند؛ بنابراین فرهنگ عمومی حفاظت از محیط‌زیست شکل نمی‌گیرد و جامعه در مواجهه با بحران‌ها دچار غفلت می‌شود.
 
‎5. بی‌اعتمادی اجتماعی و حس ناتوانی جمعی
‎ضعف نهادی، ناکارآمدی سیاست‌گذاری و تجربه مستمر تخریب منابع، موجب کاهش اعتماد اجتماعی شده است. وقتی مردم می‌بینند که حتی نهادهای دولتی یا گروه‌های صاحب نفوذ منابع طبیعی را تخریب می‌کنند، باور به اثرگذاری اقدامات فردی کاهش می‌یابد. این وضعیت به شکل‌گیری حس ناتوانی جمعی منجر شده و انگیزه مشارکت فعال در حفاظت منابع را محدود کرده است. به بیان دیگر، حتی افراد آگاه نیز به دلیل تجربه شکست‌های گذشته، از اقدامات مثبت فاصله می‌گیرند.
 
‎6. عوامل روان‌شناختی و ادراکی
‎ابعاد روان‌شناختی بی‌توجهی محیط‌ زیستی، با فشارهای اقتصادی و اجتماعی تقویت می‌شود. ظرفیت ذهنی محدود مردم برای نگرانی و عادی‌سازی تدریجی بحران سبب می‌شود تهدیدات بلندمدت محیط‌ زیستی نادیده گرفته شوند. خشک‌شدن تالاب‌ها، فرسایش خاک و کاهش منابع آب به تدریج رخ می‌دهند و به همین دلیل شدت تهدید به‌طور ذهنی کم‌اهمیت جلوه می‌کند. این سوگیری‌ها مانع شکل‌گیری اراده جمعی و اقدامات مؤثر حفاظت از منابع طبیعی می‌شوند.
 
‎7. شرایط خاص ایران و بحران‌های چندلایه
ایران کشوری است که با بحران‌های تاریخی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی چندلایه روبه‌روست و این فشارها تاب‌آوری جامعه را کاهش داده‌اند. بحران‌های محیط‌ زیستی در ایران نه تنها مستقل، بلکه با عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی درهم تنیده‌اند و اثراتشان به صورت زنجیره‌ای و چندلایه بر جامعه و سرزمین ظاهر می‌شود.
 
‎جمع‌بندی: از بی‌توجهی تا امکان بیداری
‎بی‌توجهی به منابع طبیعی در ایران  نتیجه تعامل پیچیده‌ای از فشارهای اقتصادی و معیشتی، ضعف آموزش و فرهنگ محیط زیستی، ناکارآمدی نهادی و سیاست‌گذاری کلان و کاهش اعتماد اجتماعی است. این ترکیب عوامل، بحران‌های محیط‌زیستی را به تهدیدی خاموش اما مستمر تبدیل کرده که بر سرزمین و جامعه سایه افکنده است.


با این حال، راهکارهای تغییر روشن و عملی هستند: آموزش محیط زیستیفراگیر، ارتقای مشارکت واقعی مردم در مدیریت منابع، اصلاح سیاست‌های توسعه‌ای با رویکرد طبیعت‌پایه و افزایش شفافیت در فرآیند تصمیم‌گیری می‌توانند مسیر بیداری و حفاظت از محیط‌ زیست را هموار کنند. هر چند طبیعت گاه سکوت می‌کند، اما نشانه‌ها و پیام‌هایش صریح و هشداردهنده‌اند. شنیدن این صدا و اقدام بر اساس آن، ضرورتی است که نه تنها امنیت محیط زیستی امروز، بلکه امکان توسعه پایدار و فردای ایران را تضمین می‌کند.

چرا بخش اعظمی از ایرانیان هنوز به منابع طبیعی بی‌توجه‌اند؟

نمودار بالا، شبکه پیچیده و درهم‌ تنیده عواملی را نشان می‌دهد که منجر به بی‌توجهی بخش قابل‌توجهی از جامعه ایران نسبت به منابع طبیعی شده‌اند. هفت عامل اصلی شناسایی‌ شده در این نمودار، بر اساس نقش و میزان تأثیرشان رنگ‌ بندی شده‌اند: عوامل تاریخی به‌عنوان ریشه مسائل، ناکارآمدی نهادی به‌عنوان کلیدی‌ترین مانع، فشارهای اقتصادی به‌عنوان فوری‌ترین چالش، ضعف آموزشی به‌عنوان عامل بنیادی، بی‌اعتمادی اجتماعی به‌عنوان پیامد مخرب، عوامل روان‌شناختی به‌عنوان تقویت‌کننده و بحران‌های چندگانه به‌عنوان زمینه تشدیدکننده. خطوط رابط میان این عوامل، شدت و نوع تعاملات آنها را نشان می‌دهند؛ جایی که خطوط پررنگ قرمز نشان‌دهنده ارتباطات مستقیم و قوی، خطوط نارنجی مقطع ارتباطات متوسط، و خطوط نقطه‌چین خاکستری روابط ضعیف‌تر یا غیرمستقیم هستند. این نمودار به روشنی نشان می‌دهد که هیچ عامل منفردی مسئول کل مسئله نیست، بلکه حاصل تعامل سیستمیک و پیچیده‌ای است که برای حل آن نیاز به مداخله همزمان در چندین سطح وجود دارد.

طراحی و تولید: ایران سامانه